❤❤❤ جوون بارجینی ❤❤❤

نوشته های یک جوون

❤❤❤ جوون بارجینی ❤❤❤

نوشته های یک جوون

❤❤❤ جوون بارجینی ❤❤❤

می نویسم برای محله‌ام بارجین، برای شهرم میبد، برای استانم یزد و برای وطن عزیزتر از جانم ایـــــــــــــــــران.
و می نویسم برای ❤❤دلـــم❤❤

طبقه بندی موضوعی

سلام

ببخشید اگه دیر به دیر میام

یه کم سرم شلوغه(باید برم سلمونی بدم سرم رو خلوت کننخنده)

آقا تازگیا به بلوگفا سر زدین؟؟؟

دیدن بیچاره چه بلایی سرش اومده؟؟؟

اومدن سرورش رو عوض کنن، ولی هاردهاش داغون شده و اطلاعاتشون پریده. اما خودشون میگن که بخشی از اطلاعاتشون بازیابی کردن و هنوز باقیش مونده.

فکرش رو بکنید که چییییییی همممممممه وبلاگ نویس الان مچل شدن. خیلی سخته به خدا. چند سال زحمت بکشی اما یهویی اینجوری بشه.

چند نکته:

اول: دم بلوگ داااااااااااااااااااغ. مثل کوه هنوز استواره و هیچیش نشده.

دوم: اینم عاقبت سرورهای خارجکی.(تا جایی که من میدونم سرورهای بلوگ ایرانی هستش)

سوم: خدا کنه هرچی زودتر بلوگفا هم مثل روز اولش درست بشه و کار کنه. آخه خیلی ها حاصل زحماتشون تو این سایت گذاشتن.

چهارم: فکر کنم بلوگفا به نفرین آمون بزرگ دچار شدهخندهزبان درازیمتعجبخخخخخ

پنجم:دم بلوگ داااااااااااااااااااغ.

  • جوون بارجینی

این قدیمیا رو دیدین که چه قدر در زندگیشون خدایین!!

یعنی چی؟؟

صبر کنید بهتون میگم.

تا حالا پای حرفای این قدیمیا نشستین؟ اگه بخوام یه کم پیاز داغشو زیاد کنم می گم اینا از هر ده تا کلمه که حرف میزنن 5 تاش ربط به خدا میدن.

تا اتفاقی توی زندگیشون میفته یه جوری اونو وصل خدا میکنن.

مثلا یکی از دوستای من تصادف کرده بود و بهش خیر گذشته بود. با مامان بزرگش که حرف میزدم میگفت: خدا و فرشته و ملائک نجاتش دادن که تو اون تصادف نمرده بود.---حالا اگه ما بودیم میگفتیم: خیلی طرف شانس داشته که زنده مونده.

خداییش این قدیمیا از خیلی از ما جدیدی ها دست خدا رو تو زندگیشون میبینن.

بیراه نیس بگیم این آرامشی که در زندگیشون دارن و خیلی از ماها دنبال اونیم و پیداش نمیکنیم؛ یکی از علتهای همین دیدن دست خدا در زندگی هامونه. وقتی برسیم به این که یکی دیگه هست اون بالا و داره حکمرانی میکنه، دیگه اینقدر حرص و جوش نمیخوریم و مثل بچه آدم زندگیمون رو میکنیم!!

زندگی هاتون همه خدایی باشه الهی

  • جوون بارجینی

ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست

.....

  • جوون بارجینی

 در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت......


  • جوون بارجینی

بازم سلام

ایشاالله که همه خوبین دیگه؟؟

گفتم یه کمی هم درمورد محلمون بنویسم یا بهتر بگم شهرمون بارجین!!!

نمیدونم شما هم این مشکل رو تو مسجد محلتون دارین یا نه؟

مردم درست صف وای نمیستن...

  • جوون بارجینی

به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکان‌های شهر سر زد و ماست خواست.

ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی می‌خواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه !

  • جوون بارجینی

آقا

شنیده ام که سرباز کم است ...

پس آقای من

برای نقطه ی سرباربودنم دعاکن ..

میبینی مولا من ؟

 تا سرباز شدن یک نقطه فاصله دارم ...

پ . ن : ashamshir.blogfa.com

  • جوون بارجینی
دخترک متلک های زیادی در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه میشنید!
تصمیم گرفته بود بیخیال درس و مدرک شود.
یک روز به امامزاده نزدیک دانشگاه رفت.کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی میگفت انگار...
  • جوون بارجینی

عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــد همگی مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبــــــــــــــــــــــــــــآرک

امیدوارم سالی خوب، خوش و عالی داشته باشید.

ان‌شاء الله تو این سال به هرچی که آرزوش رو دارین برسین.

اگه دلت خواست ادامه مطلب رو هم بخون.

نظر یادت نره...

  • جوون بارجینی

پرسید: چهارشنبه سوری کجایی…!؟  

گفتم:یه جا که نه ازدحام باشه

نه هیزم باشه

و نه آتیش…! 

آره، من هنوز دلشکسته ی ازدحام و هیزم و آتیش مدینه ام. 

یازهرا سلام الله علیها 

"التماس دعا "

  • جوون بارجینی