❤❤❤ جوون بارجینی ❤❤❤

نوشته های یک جوون

❤❤❤ جوون بارجینی ❤❤❤

نوشته های یک جوون

❤❤❤ جوون بارجینی ❤❤❤

می نویسم برای محله‌ام بارجین، برای شهرم میبد، برای استانم یزد و برای وطن عزیزتر از جانم ایـــــــــــــــــران.
و می نویسم برای ❤❤دلـــم❤❤

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماشین» ثبت شده است

داشتم می رفتم خونه.

یهو دوستم رو دیدم که مشغول بود و دور ماشینش می گشت. اولش فکر کردم چیزی گم کرده.

ازش پرسیدم: چیزی شده؟، کمکی از من ساخته است؟

به کاغذ تو دستش اشاره کرد و گفت: یه نفر واسم یادداشت گذاشته که حواسش نبوده و رو ماشینم یه خط انداخته، شماره اش رو نوشته و گفته برای جبران خسارت با این شماره تماس بگیرم؛ منم داشتم می گشتم ببینم کجا رو خط انداخته.

......................

این ماجرا واسم جالب بود. فقط یه چیز رو خوب فهمیدم. هنوز هم آدمهای درست و با وجدان پیدا میشن. همچون این بنده خدا که به خاطر یه خط کوچیک روی ماشین دوستم، یادداشت گذاشته بود. پس می شود گفت:

هنوز خوبی نمرده...

  • جوون بارجینی

بازم سلام

با دوستم سوار موتور بودیم و تو خیابونای میبد به طرف مقصدی در حال حرکت.

به یه سه راهی رسیدیم و همزمان با ما یه ماشین هم از اون خیابون داشت میومد. من و دوستم داشتیم تو مسیر مستقیم رانندگی می کردیم و همونطور که میدونید توی سه راهی ها حق تقدم با کسیه که داره تو مسیر مستقیم حرکت میکنه.

  • جوون بارجینی