مردى خدمت حضرت حسن مجتبى (ع) آمد و از قحطى و گرانى به آن حضرت شکایت نمود، پس حضرت به او فرمود: از خدا طلب آمرزش کن، و مرد دیگرى آمد و به آن حضرت از فقر و تهى دستى شکایت کرد، پس حضرت به او هم فرمود از خداوند (جهت گناهان خود) استغفار و طلب آمرزش نما، و مرد دیگرى آمد و به آن حضرت عرض کرد از خدا بخواه و دعا کن که خداوند پسرى بمن لطف فرماید، پس باو هم فرمود: از خدا طلب آمرزش نما، پس ما (حضار مجلس) به آن حضرت عرض کردیم مردانى چند خدمت شما آمدند و از چیزها و گرفتاریهاى گوناگون شکایت داشتند و تقاضاى مختلفى نمودند و شما همه آنها را باستغفار و طلب آمرزش امر فرمودى، پس حضرت فرمود: من این را از پیش خود نگفتم و همانا در این باره از فرموده خداوند (در قرآن) پند گرفتم و استفاده نمودم (که فرموده:) اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِل السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً (از پروردگار خود طلب آمرزش نمائید همانا او بسیار آمرزنده است تا آنکه از آسمان بر شما باران پشت سر هم بفرستد و شما را بمال و ثروتها و پسرها کمک و مدد فرماید، و براى شما باغها و نهرها قرار دهد.
(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج9، ص81.)
- ۰ نظر
- ۰۱ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۵۸